شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج
+ *کاظم بهمني:* در جمعشان بودم که پنهاني دلم رفت بـــاور نميکردم به آساني دلم رفت از هم ســراغش را رفيقان ميگرفتند در وا شد و آمد به مهماني،دلم رفت رفتم کنارش صحبتم يـــــادم نيامد پرسيد:شعرت را نميخواني؟دلــم رفت مثل معلم ها به ذوقم آفـــرين گفت مانند يک طفل دبستــــاني دلم رفت من از ديـــار منزوي او اهل فردوس يک سيب و يک چاقوي زنجاني دلم رفت
ايکاش آنشب دست در مويش نميبرد/زلفش که آمد روي پيشاني دلم رفت
ايکاش من اصلا نميرفتم کنارش/اما چه سود از اين پشيماني دلم رفت
ديگر دلم رخت سفيدم نيست در بند/ديروز طوفان شد،چه طوفاني...دلم رفت
شکيبا!
@};- 20
شاعرپارسي بلاگي...
فائزه خانوم کي؟
کاظم بهمني
نميدونستم پارسي بلاگيه...
http://parsiyar.ir/kazembahmani/Profile
اول کتاباشونم آدرس وبلاگشون هست
خيلي ممنون:)
خواهش ميکنم
کتاباشونو امسال نمايشگاه ميگيرم ان شاءالله
ان شاالله ..کتابشونو دوستم تولدم بهم هديه داد
چه هديه خوبي...شعراشونو تو اينترنت خوندم ولي خب خوندن شعر توي کتاب يه حال و هواي ديگه اي داره
درسته
بسيار زيبا بود
واقعا زيباست
اين شعرو در وصف آقا سرودن ::)
تبسم مطمئني؟خيلي قشنگه
ساعت دماسنج
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top