سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/9/14
7:15 عصر

روز نهم...

بدست شبخیز در دسته

زبانش نمی چرخید که بگوید:برادر...

از همان اول آرزویش بود پسر فاطمه(س) را برادر خطاب کند؛اما...

مشکش را که زدند همه چیز تمام شد برایش...وشاید آنهنگام بود که به آرزوی دیرینه خود و برادرش تحقق بخشید وقتی با تمام وجود فریاد زد:"یا اخــــــــــا ادرک اخــــــــــاک..."...ای برادر برادرت را دریــــــــــــــــاب...

محرم نوشت:

*از اول محرم تا حالا نگران بودم این روزا زود بگذره و بی نصیب بمونم...انگار داره همین اتفاق میفته...

*ارباب...فقط یه روز دیگه مونده تا عاشورا...نذار بی نصیب این دهه رو بگذرونم....

*سراسر کربلا یه تابلوی زیبای ایثار و هنرمندی بزرگترین انسان های روی زمین است و زیباترین صحنه به جا مانده از عباس آنجاییست که با شرمندگی از برادرش عذر میخواهد...آنجایی که نمیتواند برای اولین بار جلویش تمام قد بایستد...یا ابوالفضل...

به امید ظهور...یا حسین.