عمویش را که بر زمین دید،دیگر طاقت نیاورد...
عبدالله کوچک پسر حسن(ع) را میگویم...تازه یازده سالش تمام شده بود...
صدای هاشمی اش آسمان را به لرزه می انداخت:"والله لا افارق عمی...!"
بخــــــــــــــــــــــــــــــــــدا عمویم را رها نمیکنم....
محرم نوشت:
*ارباب جان کمک کن تا همیشه وقف عزایت باشم...
*خیلی زیباست آنجاییکه کودک یازده ساله دست عمه را رها میکند و میدود به شوق پرواز...
*اللهم الرزقنا کربلا بحق عبدالله بن الحسن...
به امید ظهور...یا حسین.