سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/9/16
6:24 عصر

روز دهم...

بدست شبخیز در دسته

حالا حسین(ع) تنها و غریب و بیکس مانده است...

حالا دیگر حسین(ع) است و حسین(ع)...

حالا غریو "هل من ناصر ینصرنی" اش بی جواب مانده....

حالا هفت آسمان و زمین بر خود میلرزند...

عجیب همه جا بوی خون میدهد...

 

محرم نوشت:

*عاشورای امسال مجنونم کرد...

*خیلی هوای کربلاتو کردم ارباب...دوراهی بین الحرمین....

*این دهه هم رفت...به سرعت،اما دعا کن همیشه حال و هوات تو دلامون باشه...

به امید ظهور...یا حسین.


90/9/14
7:15 عصر

روز نهم...

بدست شبخیز در دسته

زبانش نمی چرخید که بگوید:برادر...

از همان اول آرزویش بود پسر فاطمه(س) را برادر خطاب کند؛اما...

مشکش را که زدند همه چیز تمام شد برایش...وشاید آنهنگام بود که به آرزوی دیرینه خود و برادرش تحقق بخشید وقتی با تمام وجود فریاد زد:"یا اخــــــــــا ادرک اخــــــــــاک..."...ای برادر برادرت را دریــــــــــــــــاب...

محرم نوشت:

*از اول محرم تا حالا نگران بودم این روزا زود بگذره و بی نصیب بمونم...انگار داره همین اتفاق میفته...

*ارباب...فقط یه روز دیگه مونده تا عاشورا...نذار بی نصیب این دهه رو بگذرونم....

*سراسر کربلا یه تابلوی زیبای ایثار و هنرمندی بزرگترین انسان های روی زمین است و زیباترین صحنه به جا مانده از عباس آنجاییست که با شرمندگی از برادرش عذر میخواهد...آنجایی که نمیتواند برای اولین بار جلویش تمام قد بایستد...یا ابوالفضل...

به امید ظهور...یا حسین.


90/9/13
6:5 عصر

روز هشتم...

بدست شبخیز در دسته

فرزند ارشد است دیگر...آمده تا از پدر مظلومش دفاع کند...خرامان وارد میدان میشود...

و...چندی بعد...بابایش جوانان بنی هاشم را صدا میزند...:

"جوانــــــــــــــــــــــــــان بنی هاشم بیـــــــــــــــــــــایید...

علـــــــــــــــــــــــــی را بر در خیمه رسانیـــــــــــــــــــــد..."

محرم نوشت:

*ارباب تورو به جوون رعنات قسم دست همه ی جوونا رو بگیر...

*من که لایق نیستیم اما به حرمت عاشقای واقعیت.............

*اللهم الرزقنا کربلا بحق علی اکبر حسین...

به امید ظهور...یا حسین.


90/9/12
10:3 عصر

روز هفتم...

بدست شبخیز در دسته

سپیدی گلویش بدجوری جلب توجه میکند...

مثل اینکه کسی حواسش نیست...

یکی گلوی علی اصغر را بپوشاند...یا حسین..................

محرم نوشت:

*ارباب کمکم کن.............

*عاشورا نزدیکه...دلامون رو خودت آماده کن...

*اللهم ارزقنا کربلا بحق علی اصغر حسین....

به امید ظهور...یا حسین.


90/9/11
8:15 عصر

روز ششم...

بدست شبخیز در دسته

پاپی عمو شده بود...اذن میدان میخواست گل پسر حسن(ع) قاسم رشید...

عمویش راضی نمیشد،آخر صورت همچون قرص قمرش حیف بود قربانی تاخت وتاز اسبهای شقی گردد...

محرم نوشت:

*ارباب کمکم کن...داریم میرسیم...

*عاشورا نزدیکه...چقدر آماده ایم؟!

*اللهم الرزقنا کربلا بحق قاسم بن الحسن....

به امید ظهور...یا حسین.


   1   2   3      >