این روز ها عده ای سرمست اند از جایزه ای که حکم خروس قندی را برایمان دارد...!
جایزه ای برای فیلمی ایرانی...!فیلم پرافتخار! جدایی نادر از سیمین!
عجب افتخار بی نظیری!!!خودمانیم افتخار ما ایرانیها چه چیزهایی شده است...!
قبل از دیدن این فیلم پرافتخار! جایزه هایی که کرور کرور نثار یک فیلم "ایرانی" و یک کارگردان "ایرانی" میکردند جای بسی تعجب داشت!
جایزه هایی که توسط ستاره های بزرگ! هالیوودی و خواننده های باز هم خیلی بزرگ! "آمریکایی" تقدیم این افتخار گرانمایه کشور میشد...!
"هالیوود"!...جالب تر شد!هالیوودی که 70درصد آن صهیونیست هستند چطور شده است به یک فیلم ایرانی جایزه میدهد؟!
تا جایی که تاکید میکنم این فیلم ایرانی تا اسکار! هم پیش می رود...!دلیل تاکیدم بر ایرانی بودن فیلم واضح است...
آمریکایی که چشم دیدن پیشرفت ایران و ایرانی را در هیچ عرصه ای ندارد و هر زمان که در عرصه ای به جایی می رسیم از سیاست تخریب استفاده می کند حالا همین آمریکا،همین هالیوودی که مستقیما زیر نظر دولت آمریکا اداره می شود؛
بیاید واقعا به خاطر جنبه های "هنری" فیلمی ایرانی به ما جایزه بدهد و تشویقمان کند و ذوقمان را بکند؟!!!!
و کارگردان فیلم را آنقدر ذوق زده شود که هویتش را از یاد ببرد و دست ستاره زن هالیوودی را بفشارد!!
بعد از دیدن فیلم وقوع کاسه ای برایم مسجل شد!هیچ ویژگی خاص و برازنده ای در فیلم مشاهده نشد!
رفته رفته با گذشت فیلم بیشتر دلیل جایزه گرفتنش روشن می شد...
روشن است برای مقبول واقع شدن در برابر دشمن باید خیلی چیز ها را زیر پا گذاشت...
البته علت جایزه گرفتن فیلم را در همان سکانس اول می توان جستجو کرد.
جایی که نادر و سیمین روی صندلی دادگاه نشسته اند و سیمین تقاضای طلاق می کند.وقتی قاضی دلیل طلاق را میپرسد سیمین پاسخ می دهد چون شوهرش حاضر به همراهی او در مهاجرت به خارج از کشور نیست.
قاضی باز می پرسد دلیل مهاجرتش از ایران چیست و سیمین آن جمله ی جایزه بر! را میگوید که نمیخواهم فرزندم در این شرایط بزرگ شود!
قاضی میپرسد کدام شرایط و سیمین میگوید "همین شرایط..."!
و همه ی بدبختی ها از همین طلاق گرفتن شروع میشود...نکته ی جالب توجه دیگر فیلم چادری بودن نقش خدمتکار است!
البته این نقد به همه فیلم هاست،چرا همیشه باید نقش های فقیر و بدبخت و بی نوا را با چادر و افراد پولدار و با کلاس و تحصیل کرده را با موهایی رنگ کرده و بد حجاب نشان دهیم؟؟؟؟
بگذریم،هر چه هم سعی کردیم یک ویژگی هنری پیدا کنیم نشد که نشد!نه فیلمبرداری خاصی!،نه آهنگ سازی خاصی...نه جلوه های ویژه ای...
هر چه هم با فیلم های خارجی مقایسه کردیم باز هم بیشتر به بن بست خوردیم!
از حق نگذریم فیلم های آنها کجا و...
از موسیقی و نحوه فیلمبرداری گرفته تا جلوه های ویژه و بازی فوق العاده شان همه و همه عالیست!حتی قرار گرفتن همچین فیلمی در کنارشان شگفت آفرین بود!!!
به ناچار به وجود کاسه که نه؛به وجود لگن بزرگی زیر نیم کاسه بیش از پیش یقین آوردیم!!
این فیلم جایزه را گرفت چون به مذاق غربی ها خوش آمد...چون آنها منتظر این تصویر مشوش و مغشوش از ایران بودند...
چون آنها حامی حرفهای پشت پرده این فیلم و کارگردانش هستند...
چون امثال این فیلم ها به آنها امیدواری کاذب می دهد برای تسخیر فرهنگ ایرانی اسلامی مردم ما...
چون...
...
و حالا عده ای میروند و می آیند و ذوق خروس قندیشان را میکنند و بر ما هم خرده میگیرند که چرا شما ذوق بی هویتی ما را نمیکنید؟!
چرا برای انجام کار حرامش(فشردن دست نامحرم)برایش هورا نمیکشید؟!!!
چرا وقتی از جنبش سبز به بزرگی! یاد میکند و میگوید جنبش سبز! آنقدر بزرگ است که در فیلم های سطحی مثل فیلم من قابل نمایش نیست به فیلمش نقد سیاسی می زنید؟!
هموطن من؛به هوش باش...اینها همه بازیست...اینها از پیش تعیین شده است...
پشت پرده ی همه این جایزه ها و سوت و کف ها ریشخند عقاید ماست...
عقاید یک ایرانی مسلمان...
راستی؛افتخار واقعا این است؟؟؟؟؟؟؟!!